. روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز میخواند. آوازی شنید که: ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو میدانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟ شیخ گفت: بار خدایا! خواهی آنچه را که از «رحمت» تو میدانم و از «بخشایش» تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجدهات نکند؟ آواز آمد: نه از تو؛ نه …