.
گویا #ابر ها پائین آمدند
#جنگل را #مه گرفته
و من…
در این کلبه چوبی و نمور
در انتهای جاده ای دور….
صدای توکا ، چکاوک ها
دور از هیاهوی آدمک ها
صدای خروشان رود…
عطر #چای ، #هیزم پر دود
من و اشعار شاملو ، سهراب
در تعبیر رویای یک خواب
چون برگی که از شاخه جدا شده
یا آن روحی که از سلول تن رها شده
محو جلوه ی زیبایی چشمان تو
یک بغل آغوش گرم اندازه ی تن پوش تو.
.
.
#چای می نوشم
بدون تو ولی دلچسب نیست
خاطراتت
دائما سر میرود از استکان
.
.
پن۱: صبحتون بخیر 🍵☕
پن۲: این عکس قدیمیه (سال۹۲) ، اما چون خیلی از پیجها و کانالها مخصوصا پیجها و کانالی شمالی بدون نام منتشر میکنن واجب شد یکبار دیگه عکس رو آپ کنم😊
. ©̶̶M̶̶j̶̶ ̶̶S̶̶h̶̶a̶̶d̶̶m̶̶e̶̶h̶̶r
#گیلان #بندر_انزلی ، یک روز #بارانی
.
.
#Mj_Shadmehr #Shadmehr @mj_shadmehr #mj_shadmehr #شادمهر #photography #mobilegraphy #موبایلگرافی #pgotographer #amateur #mjshadmehr #mj.shadmehr #shadmehrmj #shadmehr_mj
.
.
دلم یک کلبه می خواهد
درون #جنگل پاییز
به دور از رنگ آدم ها،
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه ی پر دود
من و #چای و ،کتاب حافظ و خیام
به دور از ننگ،به دور از نام،
چه غوغایی،چه بلوایی،
بسان برگ
که از شاخه جدا گردد
درون من پر از شورش،پر از فریاد
درون جنگل پاییز
دلم یک کلبه می خواهد…