.
آه ای عزیزِ بیخبر از من
امشب،
دل گرفتهی دریا
با یادگارهای کبودش،
در زیرِ گوش پنجرهام میتپد هنوز..
دریایِ مویْ سپید، به سر میزند هنوز
مشتِ هزار ماتمِ از یاد رفته را..
مهتاب مینویسد،
بر ماسههای سرد
شرحِ هزار شادیِ بر باد رفته را..
چشمِ حبابها، همه از گریهی فراق
آماس میکند..
تیغِ بنفشِ ماه،
این چشمههای گریان را
از جای میکند..
در من،
مدام باران میبارد..
زنجیرهای نازکِ از هم گسستهاش
از لابلایِ جنگل مژگانم،
در آسمانِ آیینه، پیداست!
از دور،
بادِ سرکشِ دریا
خاکستر ملایمِ نسیان را
آسانتر از سفیدیِ کفها،
از روی آتشِ دلِ من میپراکند؛
یادِ تُرا
و عشقِ مرا
زنده میکند….
.
#نادر_نادرپور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پن¹: اصلا حسین جنس غمش فرق میکند..
پن²: صبا خاک وجود ما بر آن عالیجناب انداز …
.
.