تاسیان – هوشنگ ابتهاج

«تاسیان» کلمه‌ای است در گویش #گیلکی. این کلمه را درباره‌ی وقتی کسی می‌رود سفر یا دیگر پیش‌تان نیست می‌گویند. به غمی که از نبودن کسی پیش می‌آید ،حس غم و دل‌تنگی ناشی از جای خالی کسی که به حضورش عادت کردی. جای‌گزینی غیر از “خالی بودن جا” در زبان فارسی برای‌اش وجود ندارد یا من یادم نمی آید.
اما همین معادل هم ادای دین نمی‌کند؛ آن‌قدری از پس معنی ِ #تاسیان بودن بر نمی‌آید این “جای کسی خالی بودن”. وقتی خانه تاسیان می‌شود یعنی دست و دل‌ات به هیچ کاری نمی‌رود از بس که با نبودن او خودت را هم گم کرده‌ای. با بغض کاری نداریم چون قبل‌تر کارش را انجام داده و توی کمد لباسی، آشپزخانه‌ای، دستشویی‌ای، جایی به ثمر نشسته است.

اما یزدانی خرم توی معرفی کتاب «تاسیان»ِ ابتهاج، درباره‌ی این کلمه نوشته: «گویا به حالتی می‌گویند بعد از مرگ، سکراتی که بعد از رها شدن جان، انسان به آن دچار می شود. شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی. منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض » نمی‌دانم چه‌‌‌قدر درست هست یا نیست این معنی…

اما در این فیلم ابتهاج کلمه تاسیان را شرح میدهد و تاسیانه‌ی خود را میخواند؛

خانه دل تنگ ِ غروبی خفه بود
مثل ِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود بر خواهد گشت
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست اینهمه درد
در کمین ِ دل ِ آن کودک ِ خرد ؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه !

 

تاسیان اما باید کلا حذف شود از زندگی آدم ها از بس که درد دارد جای‌اش.

 

دیدگاه‌ها

  1. فرزام

    نویسنده این مطلب نوشته تاسیان بعد نوشته گویش گیلکی …اخه ابله نادان اگه گیلکی گویشی از فارسیه کجای فارسی تاسیان وجود داره که ما با گویش بگیم تاسیان ..هزاران واژه مستقل در گیلکی و تالشی وجود داره که دال و سند بر زبان بودن گیلکی میکنه

    1. نوشته
      نویسنده
      شادمهر

      گیلکی چه زبان باشد چه گویش در هر دو حالتش شما دانا و با ادب نیستید و این را گویش و زبان بودن تعیین نمیکند بلکه نحوه حرف زدن شما تعیین میکند. در اغلب جهان، این که یک گونه‌ی زبانی لهجه یا گویش یا زبان نامیده شود امری سیاسی‌ست و اغلب زبان رسمی کشور را زبان و باقی را گویش یا لهجه می‌نامند. و این نکته را فراموش نکنید که هربار حرف از لهجه یا گویش بودن گیلکی می‌شود، در‌واقع این بحث در نسبت با زبان فارسی مطرح شده است. در‌واقع بحث گویش یا لهجه بودن یک گونه‌ی زبانی همواره در نسبت با زبانی دیگر مطرح می‌شود و در کشورهایی که چندین زبان دارند، در نسبت با زبان رسمی. وقتی در نگارش دبیرستان گویش و لهجه را میخواندید چرا از دبیر نگارش نپرسیدید که الان در این سن به دیگران توهین نکنید؟! گیلکی به طور مستقل میتواند زبان باشد.

  2. رشتی

    گیلکی زبان هست که خودش گویش های متنوع داره ارزش یه زبان مستقل رو در حد گویش تنزل ندید گیلکی به زبان مستقل با دستور زبان و ساختار جمله سازی و کلمات اختصاصی هست .

    1. ح.ر.ق

      احسنت به شما و نوشتار شما….این کلمه هیچ گاه نمی‌تواند جای در لغت فارسی داشته باشد و کاملآ مستقلاً گیلکی هست و باقی می‌ماند…زنده باد زبان مادری ام. زنده باد وطنم و زبان پارسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *