این شعر از مولانا نیست
باران که شدى مپرس ، این خانهی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى، پیالهها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا مىآیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعرهى مستانه یکیست
این بىخردان، خویش، خدا مىدانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنى خودت خدا را بینى
درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست
شاعر : مهدی مختار زاده
بد نیست نگاهی به شایعه زیر بندازیم که در شبکه های مجازی دست به دست می چرخد:
پروفسور فرانسوی هانری ماسه در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت :
من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم، و برای اینکه به شما استادان و روشنفکران جهان بشناسانم که این ادبیات عجیب چیست، چارهای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم، و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است :
فردوسی ، سعدی ، حافظ و مولوی
فردوسی ،هم سنگ و همتای هومر یونانی است
و برتر از او …
سعدی ، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد
و دانا تر از او …
حافظ با گوتهی آلمانى قابل قیاس است،
که او خود را ، شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده ، می شمارد …
اما مولانا …
در جهان هیچ چهرهای را نیافتم ،
که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم، او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند، او فقط شاعر نیست، بلکه بیشتر جامعه شناس است و بویژه روانشناسی کامل، که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد ،
قدر او را بدانید و بوسیله ی او خود را و خدا را بشناسید …
و من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم ،
همین چند جمله برایم کافی است چقدر این شعر زیباست…….
باران که شدى مپرس ، این خانهی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى، پیالهها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا مىآیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعرهى مستانه یکیست
این بىخردان، خویش، خدا مىدانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنى خودت خدا را بینى
درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست
مهدی مختار زاده
دیدگاهها
سلام علیکم دوستان عزیز
من هم میخواهم نظر بده .. با اجازه
در مصره که گفته شده
باران ! که تو از پیش خدا میایی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
…. بعضی جناب صاحبان گفتن که چرا دو کلمه مترادف یعنی عاقل و فرزانه بکار رفته و به این دلیل از مولانا این شعر نیست بظر ابن مربو شاعر میشه که چرا این دو کلمه مترادف را استفاده کرده است چونکه شعر که شاعر میخوانی معنی اصلی اش را غیر از خودش دیگر کسی نمی داند
سلام به همگی دوستان این طراوت زیباطرین اشعاری بوده که من سعادت خواندنش را پیدا کردم به اسم اشعار قسم که زیباطرین بوده بلکه زیباطرین زیباطرین
سلام قبل از هر چیز این رو بگم، به نظرم الان این پست و بحث بیشتر جنبه تخصصی و مربوط به تاریخ ادبیات و شعر هست و کسایی که تو این رشته اطلاعات یا تخصص نسبی دارند اگر نظر بنویسند بهتره ولی خب میبینیم یه عده دوستانی که تعصبات خاصی رو دنبال میکنند هم نتوانستن جلوی خودشان رو بگیرند و نظرشون رو فرستادن
پوزیتیویسم!! چقدرهم نوشتن و ادا کردنش سخته حالا چه معنی داره نمیدونم:)
در کل ایرادی به هیچکسی وارد نیست و همه درست میگن هرکسی از ضن خودش، فقط نظر من این بود که تخصصی جواب داده باشه کسایی مثل من که آگاهی در این زمینه ندارند میتونه باعث مطلع شدن بشه
لحظاتتون خوش
واقعا جای بسیار مباهات هست برای ایران بزرگ با تمام قومیتهایش، شاعران ایرانی آنچنان به وظیفه خود عمل کرده اند که اگر تمام ایران تکه تکه هم شود با سرعت هر چه تمام تر به اصل خویش بر میگردد و بلکه تمام مناطقی که از ایران عزیز جدا شده اند نیز میل به وصل خواهند داشت، در واقع ادبیات ایران یک فوق سپر در برابر تجزیه ایران بزرگ می باشد، چرا که دیگران حرفی و هویتی جز ایران بزرگ ندارند، اما راجع به این شعر باران، دوستان زیادی از سطح پایین این شعر گلایه دارند و این شعر را به مولانا نسبت نمی دهند، البته زیاد هم مهم نیست چرا که اولا این شعر معنی ومفهوم خود را به حد اعلا رسانده است و دوما در ابتدای بوجود آمدن شعر که سبک خاصی معروف نبوده و هر شاعری بنا به طبع خود در یک زمینه، شعرش را به بلاغت رسانده و سبکی جدید ایجاد شده مثلا همین شعر نو، دوستانی که به شعر باران ایراد می گیرند این را در نظر نمیگیرند که شاید این نوع از شعر هم سبک مختص به خودش باشد
سلام زیبای خفته،
وقتی از ادبیات ایرانی دم میزنی، باید حواست باشه که کدوم شاعر ایرانی و کدوم ایرانی نیست.
قرار نیست که همه ی چیزا خوب ایرانی باشه.
سلام
اولا که این شعر نیست چیزی شبیه به شعر است که بسیار ضعیف و خارج از وزن و قافیه و مترادف های اشتباه و مجموعا نوشته ای بی معنا و بی مایه است و گوینده این واژه های اکابری خواسته شعرش را با نام مولوی زبانزد خاص و عام کند که متاسفانه به دلیل بی سوادی ما ملت موفق هم شده است . بدتر از این تقلب ، نداشتن شناخت از یک شعر ساده است که مردم ما گرفتار آنند و از فرهنگ خود هیج نمی دانند و این منحصر به افرادی مانند این دوستانی نیست که در این صفحه نظر داده اند و حتا یک نفر عالمانه و آگاهانه نطری ننوشته است از هزار تحصیل کرده دانشگاهی که ادبیات هم خوانده اند بپرسید پنج نفر پیدا نمی کنید که با خواندن این بیت های پرت و پلا فورا بشما بگوید امکان ندارد مولوی در این حد از ابتذال شعر بگوید و صد درصد از اونیست . ما در نشریه ای که داریم چند سال است دکتر محمد علی مهرآسا در مورد مولوی و اشعار او می نویسد و با قاطعیت بشما می گویم این شعر از مولوی نیست و ما تمام اشعار مولوی را برای نشریه چند بار مرور کرده ایم . مرور هم نکرده بودیم متوجه می شدیم شاعر این ابیات ششم ابتدایی را بیشتر نخوانده است و مولوی در مقایسه با دانش امروز در زبان فارسی دکترای ادبیات دارد
عزیزمن اگه میخوای نظر بدی خونظرتو بده چرا بی احترامی می کنی . شاعر هرکه هست اول اینکه زحمت کشیده . دوم اینکه عقیده خودشو بیان کرده . اصلا خوب نیست اینجوری بی ادبانه وکوچه بازاری هرکه یه حرفی زد بهش حمله کنیم
به محض اطلاع تان برسانم که مولانا جلال الدین محمد بلخی از ولایت بلخ افغانستان است و این شعر از خود ایشان است نی از مهدی مختار زاده که حتی نام و نشان هم نداره فهمیدی یا خیر بلی
سلام شما هم بدان که افغانستان وبلخ ومولوی همه مربوط به ایران بودند
من بیت آخرش رو متوجه نمیشم بنظرم غلط داره وقتى درکش نکنى که کعبه و بتخانه یکى نمیشه !!! فقط خواسته ادا دربیاره ! همه شعراء از این نوع شعرها دارن ولى فقط یه عده اشون به روشنى رسیدن و یه عده اشون خودشون هم نمیفهمیدن چى میگن مثل همین شعر
سلام
یعنی اگر ربط با خدا نداشته باشی فرقی نمیکنه چه دینی داشته باشی و حتی اگر در کعبه باشی بهرهای نمیبری مثل افرادی که مسلمون بودن بعد در خانه حضرت زهرا را آتش میزنند! پس بدون مغز پسته با بادام فرقی نمیکنند و هر دو یک پوست و خاشاک هستند.
خیلی تشکر واقعا دکلمه زیباییست
شاعر این شعر استاد مهدی مختارزاده است
البته در شعر اصلی واژه عاقل و دیوانه استفاده شده توسط ایشان
و واژه رستم و موریانه استفاده شده
شعر اصلی در سایت شعر نو وجود دارد
پیج استاد در اینستاگرام هم این است
http://www.instagram.com/mahdi.mokhtarzadeh
عزیزان خوب به معانی شعر دقت کنید باران که شدی خنثی میشی یعنی دیگه فرقی نداره که شعر از زبان مولانا باشه یا کس دیگه . صدا و شعر از حلق میاد نوشتار هم که از حواس میاد … تحریک کننده حلق و حواس کیست ؟( باری تعالی)
پس سرچشمه همه اشعار یکیست
عزیزان خنثی باشید چو باران
خوب برای کسی که مولانا برایش مهم نباشد، واقعا که مهم نیست کی این شعر را با نقض و تضاد سروده ولی اگر با مکتب مولانا آشنایی داشته باشیم و مولانا را بشناسیم و میراث او را حفظ کنیم، معلومدار است که نکته مهمی می باشد که شعر از کی است
سلام
پروفسوری که هانری ماسه واقعا درباره ادبیات ایران تحقیق کرده و شعر های فارسی در ۴ شاعر که ستون های اصلی یاد کرده خلاصه کرده:
حافظ
سعدی
فردوسی
مولانا
اما اسمی از خیام نیاورده. با احترام به تحقیقاتشان ولی واقعا باید به تحقیق کردنشون شک کرد.
با سلام
مرسی از سایت خوبتون
توی بیت ۳ عاقل هم معنی فرزانه هستش من فکر میکنم به جای فرزانه باید از دیوانه استفاده میشد چون من خودم یه جا این شعر رو خوندم و اونجا زده بود عاقل و دیوانه یکیست و فکر میکنم اینجوری مقایسه درست میشه .🤔
شعر که نیست ! معر است ! آسمان ریسمان کرده – گهی کفر و گهی شکر و گهی لاف و گهی خودستائی است دیکلمه بی محتوای بالا- دارای معایب منطقی ؛ عرفانی ؛ توام با بی ادبی به ساحت اهل معرفت است:
شیخ مصلح الدین سعدی علیه الرحمه می فرمایند :
باران که لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید در شوره زار خس
که درجای خود تشبیه باران از عوامل طبیعی طبیعت به اصل معرفت ذاتی نشان از شعبده بازی با کلمات استه
لسان الغیب حضرت حافظ علیه الرحمه می فرمایند:
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
کدام ناتوانربیخردی این شعر سراسر نقصان را به مولا نسبت میدهد این شعر بکلی قافیه ندارد اگر کیست ردیف است در مصراع اوع پس باید همه کیست باشد نه اینکه یکیست میشود مولانا بی سبب شیر و شتر و پروانه را مثل هم شباهت میدهد شاعر این هجویات یک چیزی دیده ولی نفهمیده که در کحا گفته شده این در شعر حرم و دیر و کعبه و بتخانه یکیست شاعر عرفان سرا سروده نه یک هزل سرا چون در عرفان ان بت پرست هم بتکده خود را بگمان خدا بنا کرده و فهمیده که جهان خلقت یک خدایی دارد . پس شیرزو شتر و کعبه و پروانه چه معنایی دارد
زیبایی شعر بر همگان مشهود است .تضاد بین سراینده این شعر حرف بیهوده ای نیست .بمانند اینکه کسی مدعی شود برج ایفل را ساخته است .و به گفته بیشتر عزیزان در سخنرانی پروفسور ایران شناس هم تاکید شعر به مولانا نیست و به عقیده من این شعر را به عظمت مولانا تعبیر کرده اند که مولانا بسان رحمت بی نظیر باران است بر انسانها .در خاتمه اعتقاد دارم شعر خوب سراینده را جاودان خواهد کرد و خوشا به سعادت خوبان و جاودانگی پاک .
ما یک کشور و یک تاریخ دارم به نام ایران که قسمت های بسیاری ازش بخصوص در صده اخیرجدا شده. لا اقل حیطه جغرافیاییس رو از حیطه نفوذ زبان پارسی در دوره های مختلف میشه شناخت
این شعر قشنگه و در حدی نیست که به مولانا نسبت بدهیم.
پدر من یه کتاب داره که چاپ سال ۱۳۳۸ هست.
این شعر توی اون هم هست!
چطوری میگین واسه مولانا نیست؟!
سلام در این که منسوب به مولاناست بله جای شک و تردید هست به دلیل ادبیات ظاهری و وگرنه باطن اشعار عرفانی که مشترک است و در ان نقدی است ………………قرار نیست این شعر عرفانی با استدلال و برهان عقلی و مشایی نقد و رد بشود 🙂 از کی تا به حال مشاییون و پای استدلالیون چوبین بود با ظرفیت محدود عقلی شروع به نقد و فهم بعد حضوری و معرفتی کرده اند ؟!!!! هر چند این مناظره ظاهری حصول و حضور ربطی به الان ندارد و عقل و عشق ملازم و کمال بخش یکدیگر هستند که بماند ……..کسی که در مرحله عقلی و استدلالی است و تک بعدی به ماجرا نگاه می کند و در عقل محض هیچ گاه قادر نخواهد بود اشعار عرفانی را نقد و بررسی کند چون از یک نگاه تک بعدی و ناقص حصولی به ماجرا نگاه کرده است که کاری است بس عبث و باطل نگاهی ناقص…….شعر عرفانی را باید از نگاه عرفا نگاه کرد نه نگاه عقلی و استدلالی اصولا شعر عرفانی نیاز به بیان و شرح و تفسیر عقلی و برهانی ندارد برای اهل این نااهل است که با خواندن اشعار عرفانی به توهم و شک و …می افتد و گاها به انکار و سفسطه … ما وقتی می توانیم درک صحیحی از شعر داشته باشیم که در جای شاعر و با معرفت هم سان او باشیم و گرنه این توضیحات ظاهری از شعر به ویژه شعر عرفانی دیدگاه خاص ماست که تا چه اندازه ای به معیار نزدیک باشد بر می گردد به نزدیکی و مشابهت معرفتی تفسیر کننده به شاعرو اشنایی تفسیر کننده با الفاظ و عبارات عرفانی و … …….مجبورم یک بیت شعر را از نگاه عرفا تعبیری گذار و ناقض داشته باشم نه کامل و تمام و کمال…….باران که شدى مپرس ، این خانهی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست………….باران نشانی از فیض احدیت است که دم به دم در حال جاری شدن در عالم است که اکمل و تمام و کمالش مختص به اولیاء الله است و اما هر کسی به اندازه وسع وجودیش می تواند به این درجه و مرتبه از باران که اشاره به تجلی و ظهور اسماء الله رحمانیت است برسد که کل عالم را در بر می گیرد و همه مشمول این رحمانیت هستند رحمانیت عام الهی ………………….رحمانیت به یک میزان بر همگان بر دل ها در حال بارش است حال هر کسی به اندازه وسع وجودیش این رحمانیت را می بیند و درک می کند و نقش بندگی خود را ایفاء می کند …………این نور به یک میزان بر همه می تابد بر ظالم و کافر و مومن و ……………اما یکی فهم و درکی از این نور ندارد و یکی دلش به این نور مطهر و روشن می گردد پس تمام تفاوت ها بر می گردد به میزان دریافت این نور رحمانیت عام الهی نه میزان بارش نور ………………………….خدانگهدار
من نمیدونستم شعر از کیه ،ولی به محض اینکه شنیدم یاد اشعارحضرت مولانا افتادم .
من هیچوقت نپذیرفتم که این شعر از مولانای بزرگ است چون زبان شعر فاجعه است و ایراد های دیگری هم دارد
شعری درجه دهم از شاعری درجه دهم است
جناب آقای حمید رضا عباسی ، با قسمت سوم صحبت هاتون موافق نیستم؛ به عنوان یک جوان تقریباً ۱۸ ساله وقتی این شعر رو خوندم میتونم درک کنم منظور از یکی بودن سقف مسجد و میخانه یا یکی بودن سوره فلق و نعره ی مستانه چی هست! میتونم متوجه بشم شاعر دربارهی «خلوص نیّت» حرف میزنه!
اون نتیجه گیری که پایان صحبت هاتون میکنید در مورد کسایی هست که دنبال بهانه و توجیهی برای کارهاشون هستن!
جناب حمیدرضا عباسی ممنونم از اینکه دیدگاه جامع و فصیحتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
خیلی سخت نیست نگاه کنید مشخص میشه شعر ازچه کسیه
با سلام خدمت همه ی دوستان
سوال من اینست :شما که میفرمایید شعر از مولانا نیست وبااین اطمینان هم ذکر میکنید نفرموده أید که این شعر منسوب به کیست تا ما هم بتوانیم بررسی نماییم ،لذا خواهش میکنم تا پاسخ دقیق رو پیدا ننموده ای لطفا راجع به صحت وسقم مطالب إظهار نظر نفرمایید
من متن زیر رو وقتی در یه گروه تلگرامی اولین بار ، شعر مختاری رو دیدم ، نوشتم . براتون کپی میکنم.
ببخشید طولانیه😑
ولی به نظر میاد نکاتی وجود داره.
اول اینکه نویسنده ی متن، نقل قول از استاد دانشگاه رو بدون استفاده از گیومه که برای نقل قول مستقیم به کار میره استفاده کرده ، و از زمانیکه شروع به نوشتن کرده در هیچ جایی تفکیکی رو قرار نداده تا مشخص بشه از کجا نقل قول تمام شده. لذا غالب خوانندگان، منطقا با توجه به سیاق متن به این مطلب دلالت میشن که از مولویست.
ثانیا به نظر میاد در نوع نوشتن این پست به این صورت تعمد وجود داره، اینکه در جاییکه صحبت از مقایسه ۴ شاعر و یا نابغه ی ادبی توسط استاد تمام دانشگاه سوربن هست، و دنیایی از حیرت انگیزترین اشعار حتی فوق بشری، از این سلاطین ادبیات در دسترس هست، شعری از مهدی مختاری بیاره. یا بی سلیقه س، یا دنبال هدف خاصی هست که القا میکند از مولویست، و یا حداقل اشاره نمیکند که از مختاری هست و منبع مطلب رو در پاورقی یا در خود متن ذکر نمیکنه.
سوم اینکه نتیجه ای که از مقدمه ی درست و متن دو پهلو میخواد بگیره چیه؟!
آیا واقعا سقف مسجد و میخانه یکیست؟! البته به شرطها و شروطها..
یا خواندن سوره حمد و فلق ، با نعره ی مستانه یکیست؟!
واقعیت اینه که به نظر میاد یکی نیست!
نمیخوام متهم به جمود فکری بشم.
برای همین نمیخوام با استدلال رد کنم این حرف رو، چون نهایتا به من خواهند گفت اینها در شعر معموله. حافظ هم دائما از می و شراب گفته، چرا به حافظ گیر نمیدی؟😁
اما نکته اینجاست که عبادت به جز خدمت خلق نیست و عباراتی از این دست ، فقط در شعر زیباست و به فکر فروبرنده.
نه حجت و دلیل و رهایی دهنده از بار مسئولیت این جهانی!!!
خلاصه کنم…
بعضیها بخصوص جدیدا این تفکر رو تبلیغ میکنند که شریعت و دستگیری از ضعیفان را در برابر هم قرار بدهند .
اما هر کدام از این دو باید اصالت داشته باشند. لذا نباید تصور شود اگر به فقیر کمک کنیم و بعد مست کنیم، جای نماز مغرب و عشا را میگیرد!!!
در این وادی علی علیه السلام بهترین الگوست. به فرموده امام صادق علیه السلام، حضرت علی علیه السلام ۱۰۰۰ برده را خرید و آزاد کرد ، فقط و فقط با پولی که از بیل زدن در زمین های این و آن میزد دریافت کرد، در عین حال برتر از او در عبادت نبوده است و سر نماز، او را کشتند و وصیت های آخرش هم در خصوص نماز بود و هم در خصوص یتیم.
هیچیک با هم یکی و مساوی نیست و هر کدام بالاصاله موضوعیت دارند.
بدون تردید اعضای محترم این گروه همه به این معنا واقفند. ولی فکر کنیم اگر جوانی ۱۸ ساله ، تحت تاثیر این نوع تفکرات و پستهای زیرکانه! قرار بگیرد نتیجه چه میشود؟!
خیلی خیلی خیلی عذرخواهی میکنم.
یا علی
احسنت👏👏👏👏👏👏
با احترام
از شعرو حضرت مولانا اگر که بگذریم آیا امکان دارد قدری توضیح بدبد بلاخره حضرت علی چجوری میتونست توی اونهمه غَزوه و جنگ دوشادوش پیغمبر شرکت کنه همزمان شوهر نمونه و پدری مثال زدنی برای همسر و فرزندان بزرگوارشون هم باشند بعد چندینسال هم بدلایل اخلاقی خونه نشینی رو تجربه کرده باشند بعد امامت هم به امور اجتماعی خانواده و جامعه اسلامی هم با دقت رسیدگی کرده باشند، شب ها هم که همش مشغول دستگیری و دادن طعام از جمله شیر و خرما برای تهی دستان بوده باشه (روایت است اینکار را در خلوت انجام میداده تا کسی نفهمه خب پس هرشب کوزه یا ظرفی را باید برای شیر گذاشتن دم تهی دستان تهیه میکرده بگذریم حالا خرما رو میتونست همینجوری روی برگ بریزه و بره یا روی زمین) اینوسط ماجرای درد و دل کردن با چاه رو فراموش میکنیم که ظاهرا درد و دل هم زیاد میکردند، دَر خیبر کندن و جای پیغمبر اکرم خوابیدن و نهج البلاغه نوشتن و نامه اش به مالک اشتر و و و هم اصلا بمیان نمیآوریم، حالا وسط اینهمه شلوغی چجوری میرفت کارگری و پول در میآورد که بده تهی دستان،یعنی وقت و زمانش رو چجوری تنظیم میکرد آخه!؟
گرفتی مارو داداش؟!
بادرود
در بیت سوم ” عاقل و فرزانه” درست نمی نماید چرا که با توجه به دو واژه ی متضاد” مسجد و میخانه” در مصرع دوم بیت نخست، باید عاقل و دیوانه ” به کار رود. در ضمن” توضیح بده ” در مصرع دوم بیت سوم کاربرد امروزی دارد و نمی تواند از مولانا باشد.
مطلب مفیدی بود !
سپاس از سایت خوب تان !
من از ادبیات خیلی سررشته ندارم
اولین بار این پیامو تو فضای مجازی دیدم
حالا اومدم روی اینکه چقدر حقیقته بررسی کنم
اولین چیزی که برام هویدا شده اینه که من فک کردم شعر از مولاناست (هر چند بقول یکی از دوستان، شک کردم در کلاس کار مولانا نباشه). البته به قول یکی دیگر از دوستان تو متن هم نگفته “مولانا گفته”، ولی به هر حال بسیاری از افراد در دید اول فک میکنن شعر از مولانا باشه.
به هر حال کسی که برای اولین بار این پیامو زده، بگونه ای شاید تقطیع کرده
سلام دوستان گلم
من فکر میکنم ما بد برداشت کردیم
چون هرگزایشان نگفتند مولا گفت یا فرمود ،
ایشان درانتها می گوید ؛
هنین چند بیت شعر برای عمرم کافیست
این مطلب به صحبت قبلی ربط پیدا نمی کند اگر اینگونه بود می گفت همین یک شعر مولانا
قربان شما ودستمریزاد به آقای مختارزاده
درپناه حضرت دوست موفق وموید باشید.
شاعر شعر اول حضرت مولانا هستش نه آقای مختار زاده
با سلام. من واقعا نمیدونم از کیه ولی از هر کسی که هست واقعا بینشی ماوراء داشته . این شعر یه شعر فوق العاده زیبا و بی نظیر هست بخصوص در مضمون. خدا و بندگی خدا رو میشه با این شعر شناخت.
فقط اینو موندم که حماقت انسان چقدر میتونه قوی باشه که آقا اومده توی اینترنت مدعی شده این شعر مولانا نیست!! آخه شما چندبار مثنوی و معنوی و… از مولانا خوندی؟؟؟؟
نویسنده
مثنوی و معنوی و ..؟؟
قاعدتا بیشتر از شما😐
الان کدوم طرفی هستی شما؟
همونقدر میتونه قوی باشه ک حتی عنوان مثنوی معنوی رو ندونه و بیاد از عمق حماقت حرف بزنه.در ضمن نیازی نیست مثنوی بخونن.همونقدر که شاعر شعر رو بشناسن کافیه ک بدونن مال مولانا نیس.
با نسبت دادن این شعر به مولانا احتمالا هدفی مانند پوزینیویسم و توجیه کردن درستی اعتقادات و اعمال همه چه قران بخوانند و چه نعره مستانه بزنند، درکار است!
توجه شود که گرچه دوست داشتن خلایق از دید مولانا با استفاده از تشبیهی چون باران درست است، ولی اعمال خلایق را به این معنی که هر کاری کنند اشکال ندارد و نزد خدا و خلق محبوب اند، توجیه نمی کند.
شعر مربوط به مهدی مختار زاده است
ممنون
واقعا این شعرو عالیه و بی نظیره
این شعر از جناب اقای مهدی مختارزاده می باشد که در کتاب ایشان به نام “باران که شدی ” ثبت شده .
این نشون میده که چقدر ادبیات ایران را می شناسند!!!واقعا که
من فکر میکنم اگر اون آدم ولو شایعه پراکنی نموده باشد، این حقیقت محض است که شبیه اندیشه مولانا کسی نیست.
سلام دوست عزیز. ممنون از مطالب ارزشمندنون.
امان از این فضای مجازی!
آخرش نفهمیدیم مطالب فضای مجازی واقعیه یا نه؟؟؟!!!
من جایی خوندم که این شعر از مهدی مختارزاده.
حالا نمیدونم شاعرش دقیقا کیه.
این مطلب پایینی رو هم چند جایی خوندم.
به هر حال ممنون از مطالبتون.
🍀🍁🌹🌳🌷🍀🍁🌹🌳🌷🍀🍁🌹🌳🌷
شعراز مولانا نیست ولی از مکتب مولانا است، مولانا بسی جنین سروده ها دارد، کلمات هنر و کشفیات که در این شعر گنجانیده شده ریشه به شعر های مولوی دارد، پلی واقعا زیباست وخیلی عالی سروده شده، مهدی خدا یارت باد
باران که شدى مپرس ، این خانه کیست
سلامت معنوی بعد فراموش شده سلامت http://salamatmanavet.blogfa.com/
در هر صورت انچه در رابطه با مولانا گفته شده گوشهای بسیار کوچک از بینش ژرف این شخص بزرگ است حتی اکر شعر از ایشون نباشدبر گرفته از حدوحدودی از اشعار ایشون هست واکر هم از جناب مختاری باشد نه چیزی از مولانا کم میکند ونه چیزی از مختاری جز اینکه مختاری در اینجا با مولانا قیاس شده واین رو باید جشن بگیرد
داداش دری وری نگو خودمون ادبیاتمونو پاس نمیداریم اگه یکی هم حرفی راجب ادبیات فارسی بزنه شما نظر تنگا براتون تازگی داره
البته که مهم نیست این شعر از کیست،مولانا،کاشانی یا هرشاعر گمنام،چه فرق میکند بسیار زیبا وعقلانیست این مهم است که با رحمانیت خداسازگار است
ظاهرا تنها انتساب شعر فوق به مولانا اشتباه است.
اما اینکه در تایید بزرگی ادیبان تاریخی ما این جملات ظاهرا درست است و سند تاریخی بر تایید ادعای مریدی آقای گوته نسبت به جناب حافظ وجود دارد.
با سلام
این شعر از مهدی مختار زاده هست ثبتش کردن کتابش رو هم چاپ کردن
خاستم بدان مولوی از کدام کشور است ایران افغانستان ویا هم تاجکستان…
مولوی متعلق به تمام جهان است
ولی زادگاه او در بلخ افغانستان است و در طفولیت از راه ایران به ترکیه سفر کرده است و همانجا سکونت گرفته است.
با سلام
نوع و وزن اشعار و کلماتی که بکار میرود نشان از این دارد که متعلق به حضرت مولانا نیست
البته که دیدگاه مولانا بس رفیع و بلند است و اشعارش بی بدیل ولی جمله ای مثل ” توضیح بده…. در بیت سوم اصلا در کلاس مولانا نیست ”
مولانا فقط یک شاعر نیست عارفی است که اشعارش از مضمامین بلندی برخوردار بوده و در وزن و قافیه نیز بی نظیر است.
با پوزش…..
👍میتونست بگه بر با بنما عاقل و دیوانه یکیست. چون در ابیات بعدی فلق و نعره مستانه رو مقایسه کرده اما در این بیت عاقل و فرزانه مترادف اند
شاعر این شعر مهدی مختارزاده هست
این ابیات ونشانه ها ،اگراز مولانا هم نباشد ازنفسی برآمده که جان ازنفس مولانا گرفته وبس
شعر دقیقا از مولانا نیست. اگر از مولانا بود، جای عاقل و فرزانه، عاقل و دیوانه بود. یعنی، کلمات مترادف را استفاده نمی کرد. دوم اینکه، اگر نویسنده متن، گفته بود «فارسی ایرانی» نامی از مولانا نبرده بود چون مولانا به زبان فارسی ایرانی صحبت نمی کرد و زادگاهش بلخ است. بهر حال، شعر از خرسی باشد، بعد روحانیت دارد و از کیفیت خاصی برخوردار است که به دل چنگ میزند.
بازتاب: دانلود آهنگ حمیدرضا علیخانی بنام میرم
جناب شادمهر:
می خواستم بدانم که آیا مطلب فوق واقعا شایعه است ویا هیچ بخشی از آن واقعیت ندارد؟