. دارد کابوس می روید از بنفشه ها که کاشته ای بر بلند پیرهنم و هزار مار که می لولند بر دوش خسته ی خاطره هام من از هزارتوی اساطیر آمده ام و تقدیرم آینه ای زنگار گرفته است آویخته از معبد الهه ای دوردست که خدا را پسر می زاید و دامنش در دست …
ادوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟ آنا: چه فرقی میکنه، وقتی دوتاشون بدن؟ ادوارد: وقتایی که باهات حرف میزنم و حواست پیش یکی دیگه اس، این میشه رنج! آنا: خب درد چیه اونوقت؟؟ ادوارد: که با این حال باز دوستت دارم! #رابرت_کیوساکی از کتاب: اسب های لنونگراف شبیه ما نیستند
چقدر..، چقدر جای من در بین کتاب های تاریخ خالی ست بس که؛ با چشم های تو جنگیده ام! #حمید_سلاجقه
دلم بهانه تو را دارد تو می دانی بهانه چیست؟ بهانه همان است که شب ها خواب از چشم من می دزدد بهانه همان است که روزها میان انبوهی از آدم ها چشانم را پی تو می گرداند بهانه همان صبری است که به لبانم سکوت می دهد تا گلایه ای نکنم از نبودنت . …
می آویزم خودم را به چوب رختی احساست شاید هوس کردی یک روز مرا به تن کنی دستان من گرمترین شالگردن است حلقه کن به دور گردنت در این روز ها که عشق در بوران بی تفاوتی دارد یخ می زند. #نرگس_نوروزپور
کاش می دیدم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست آه، وقتی که تو، لبخند نگاهت را می تابانی بال مژگان بلندت را می خوابانی آه وقتی که تو چشمانت، آن جام لبالب از جاندارو را سوی این تشنه ی جان سوخته، می گردانی موج موسیقی عشق از دلم می گذرد روح …