بایگانی برچسب: باران

هیچ معلوم نیست (دکلمه)

اگر آنسویِ پنجره نشسته‌ای و صدای باران قرارِ دلت را ربوده رختِ پاییزی‌ات را به تن کن و ذوق دلت را قدم بزن هیچ معلوم نیست دوباره پاییز باشد دوباره تو باشی دوباره قرار دلت به بارانی بی‌قرار شود #علی_سلطانی

بی تو جای خالی ات انکار می خواهد فقط

.
بی تو جای خالی ات انکار می خواهد فقط
زندگی لبخند معنا دار می خواهد فقط
چشمها به اتفاق تازه عادت می کنند
سر اگر عاشق شود ، دیوار می خواهد فقط
با غضب افتاده ام از چشم های قهوه ایت 
حال و روزم قهوه قاجار می خواهد فقط
حق من بودی ولی حالا به ناحق نیستی
حرف حق هر جور باشد دار می خواهد فقط
نیستی حتی برای لحظه ای یادم کنی
انتظار دیدنت تکرار می خواهد فقط
بغض وقتی می رسد ، شاعر نباشی بهتر است
بغض وقتی گریه شد ،خودکار می خواهد فقط
چشم های خیسم امشب آبروداری کنید
مرد جای گریه اش سیگار می خواهد فقط

#علی_صفری
.
#سرولات #چابکسر #گیلان #ایران #باران
#زانیار_خسروی، #مازیار_لشنی

اما از من و این اندوه پر سینه بی خبر چرا؟

.
.
تو با من چه کرده ای ؟ که از یادم نمیروی ؟! دیر آمدی درست!
پرستار پروانه و ارغوان بوده ای درست!
مراقب خوانا ترین ترانه
از هق هق گریه بوده ای درست!
رازدار آواز اهل باران بوده ای درست!
اما از من
و این اندوه پر سینه بی خبر چرا؟! .
.

#سید_علی_صالحی
#کرج امروز
#باران