. مرحوم استاد محمد محققی نقل می کند که حضرت علی علیه السلام فرموده است : ((اگر خواستی حاصل ضرب اعداد از عدد شش به بالا را به آسانی به دست آوری ، انگشتان دو دست را در نظر بگیر. اگر دو عدد مورد نظر بین پنج و ده بود ، پنج را از دو …
. چند تا پسر جوان دورش را گرفته بودند . معلوم نبود چه می گفتند وچرا میخندیدند. اما معلوم بود پسر دستفروش را سرکار گذاشتند. طاقت نیاورد و گفت: چیکارش دارید بیچاره رو؟ یکی از جوان ها گفت به تو چه ، یکی دیگه گفت ولش کن و رفتند. به پسر دستفروش گفت نگذار دست …
. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت… گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند… شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می …
. سه یهودی در تقسیم ۱۷ شتر با هم نزاع می کنند . اولی مدعی ۱/۲ دومی ۱/۳ و سومی ۱/۹ از شترها بودند و به هر ترتیب که می خواستند شتر ها را تقسیم کنند نتوانستند یعنی : ۱۷*۱/۹=۱.۸ ۱۷*۱/۳=۵.۶ ۱۷*۱/۲ =۸.۵ هیچ یک از علمای وقت نتوانستند مشکل آنان را حل کنند موضوع …
. سلمان فارسی که رحمت خدا بر او باد ،می گوید: وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شان علی علیه السلام فرمود : من شهر علم هستم و علی ،دروازه آن شهر است ، منافقان در مورد علی علیه السلام حسادت شدید ورزیدند و بین خود توطئه کردند تا علی …
. یادش آمد که چقدر دوست داشت فرزندشان پسر باشد. درب اتاق عمل باز شد. پرستار بود. – مژده بدهید : یک پسر کاکل زری! حالا هم در بیمارستان بود.در باز شد. – – پسرم اومده؟ – – « نه ، داداش نیست ، پرستاره » دختر این را گفت و پدرش را نوازش کرد. .