بایگانی برچسب: تاسیانه

تاسیان – هوشنگ ابتهاج

«تاسیان» کلمه‌ای است در گویش #گیلکی. این کلمه را درباره‌ی وقتی کسی می‌رود سفر یا دیگر پیش‌تان نیست می‌گویند. به غمی که از نبودن کسی پیش می‌آید ،حس غم و دل‌تنگی ناشی از جای خالی کسی که به حضورش عادت کردی. جای‌گزینی غیر از “خالی بودن جا” در زبان فارسی برای‌اش وجود ندارد یا من یادم نمی آید. 
اما همین معادل هم ادای دین نمی‌کند؛ آن‌قدری از پس معنی ِ #تاسیان بودن بر نمی‌آید این “جای کسی خالی بودن”. وقتی خانه تاسیان می‌شود یعنی دست و دل‌ات به هیچ کاری نمی‌رود از بس که با نبودن او خودت را هم گم کرده‌ای. با بغض کاری نداریم چون قبل‌تر کارش را انجام داده و توی کمد لباسی، آشپزخانه‌ای، دستشویی‌ای، جایی به ثمر نشسته است.  اما یزدانی خرم توی معرفی کتاب «تاسیان»ِ ابتهاج، درباره‌ی این کلمه نوشته: «گویا به حالتی می‌گویند بعد از مرگ، سکراتی که بعد از رها شدن جان، انسان به آن دچار می شود. شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی. منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض » نمی‌دانم چه‌‌‌قدر درست هست یا نیست این معنی…

اما در این #فیلم #ابتهاج کلمه تاسیان را شرح میدهد و #تاسیانه‌ی خود را میخواند؛
خانه دل تنگ ِ غروبی خفه بود
مثل ِ امروز …. در ادامه بخوانید ⁦⬅️⁩