Instagram

آشیانه ی گرم

هرچند پیش روی تو غرق خجالتند چشمان این غریبه فقط با تو راحتند آغوشت آشیانه ی گرم کبوتران لبخندهات، حس نجیب زیارتند دنیا سکوت های مرا ساده فکر کرد از حرف دل پُرند، اگر بی شکایتند بی خواب کوچه گردی و بدخوابی ام نباش دلشوره های هرشبم از روی عادتند هی کوچه، کوچه، کوچه، به …

آن شب آمدم | سیدعلی صالحی | نشانی‌ها | بندر انزلی

من البته آن شب آمدم
آمدم حتی تا همان کاشیِ لَبْ‌لعابیِ آبی
تا همان کاشیِ شبْ شکسته‌ی هفتم،
اما جز فال روشنی از رازِ حافظ و
عَطرِ غریبی از گیسوی خیسِ تو با من نبود.
آمدم، در زدم، بوی دیوار و دلْ‌دلِ آبی دریا می‌آمد،
نبودی و هیچ همسایه‌ای انگار تُرا نمی‌شناخت،
دیگر از آن همه کاشی
از آن همه کلمه، کبوتر و ارغوان انگار
هیچ نشانه‌ی روشنی نبود،
کسی از کوچه نمی‌گذشت
تنها مادری از آوازِ گریه‌های پنهانی
از همان بالای هشتیِ کوچه می‌آمد،
نه شتابی در پیش و
نه زنبیلی در دَست
فقط انگار زیر لب چیزی می‌گفت.
خاموش و خسته
صبور و بی‌پاسخ از کنار نادیده‌ام گذشت.

آه اگر بمیرم این لحظه
چه کبوترانی که دیگر از بالای آسمان
به بامِ حَرَم باز نخواهند گشت!

ری‌را جان!
میان ما مگر چند رودِ گِل‌آلودِ پُر گریه می‌گذرد
که از این دامنه تا آن دامنه که تویی
هیچ پُلی از خوابِ پروانه نمی‌بینم …!

#سیدعلی_صالحی | قسمتی از شعر | نشانی‌ها

سال نو مبارک | سلام بر ۱۴۰۰

سین هفتم سیب سرخی است
حسرتا که مرا نصیب از این سفره ی سُنُّت سُروری نیست!
شرابی مرد افکن در جام هواست، شگفتا که مرا بدین مستی شوری نیست!
سبویِ سبزه پوش، در قاب پنجره
آه! چنان دورم که گویی جز نقش بی جانی نیست
و کلامی مهربان در نخستین دیدارِ بامدادی
فغان که در پس پاسخ و لبخند دل خندانی نیست.
بهاری دیگر آمده است،آری
اما بر آن زمستان ها که گذشت
نامی نیست… نامی نیست…
.
#احمد_شاملو