عاشقم هنوز

گفتمش بیا عاشقم هنوز
خنده کرد و گفت در غمت بسوز
هر چه می کشم ای یاران از جفای دوست
گریه های من ای یاران از برای اوست
در فراق او عاشقان خسته جان شدم
این ترانه را چگونه سر کنم که بی زبان شدم
می شود بهار عاشقان جاودان از او
پس دگر مپرس چرا بدون او چنان خزان شدم
رفته ای برون چون جوانیم
طی شد این چنین زندگانیم
در دلم هنوز ای یاران اشتیاق اوست
ناله های من ای یاران از فراق اوست
در فراق او عاشقان خسته جان شدم
این ترانه را چگونه سر کنم بی زبان شدم

#هوشنگ_ابتهاج