شعر

قولنامه | نزار قبانی

۱ به تو قول دادم که دوستت نداشته باشم سپس در برابر این تصمیم بزرگ وحشت کردم به تو قول دادم که برنگردم و قول دادم از اشتیاق نمیرم اما مردم و بارها برگشتم بارها تصمیم گرفتم که دست بردارم اما یادم نمی‌آید دست برداشته باشم ۲ قول‌هایی بزرگ‌تر از اندازه‌ی خودم دادم فردا روزنامه‌ها …

تو آیا عاشقی کردی – کیوان شاهبداغی

.
تو آیا عاشقی کردی ،
بفهمی عشق یعنی چه؟
تو آیا با شقایق بوده ای گاهی ؟
نشستی پای اشک شمع گریان ، تا سحر یک شب ؟
تو آیا قاصدک های رها را دیده ای هرگز ،
که از شرم نبود شاد پیغامی ، میان کوچه ها سرگشته می چرخند ؟
نپرسیدی چرا وقتی که یاسی ،
عطر خود تقدیم باغی می کند چیزی نمی خواهد ؟
و چشمان تو آیا سوره ای از این کتاب هستی زیبا ، تلاوت کرده با تدبیر ؟ تو فرصت کرده ای آیا بخوانی آیه ای ،
از سوره یک ساقه مریم ؟
نوازش های باران بهاری را ، به روی گونه های برگ ، فهمیدی ؟
تو از خورشید پرسیدی ، چرا بی منت و با مهر می تابد ؟
تو رمز عاشقی ، از بال پروانه ،
میان شعله های شمع ، پرسیدی ؟
تو آیا در شبی ، با کرم شب تابی سخن گفتی از او پرسیده ای راز هدایت ، در شبی تاریک ؟
تو آیا ، یا کریمی دیده ای در آشیان ،
بی عشق بنشیند ؟
تو ماه آسمان را دیده ای ، رخ از نگاه عاشقان نیمه شب ها بر بتاباند ؟
تو ایا دیده ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل ؟
و گلبرگ گلی ، عطر خودش ، پنهان کند ، از ساحت باغی ؟ تو آیا خوانده ای با بلبلان ، آواز آزادی ؟
و سرخی شقایق دیده ای ،
کو همنشینی من کند با سبزی یک برگ ؟
تو آیا هیچ می دانی ، اگر عاشق نباشی ، مرده ای در خویش ؟
شبی در کهکشان راه شیری ،
دب اکبر را صدا کردی ؟
تو پرسیدی شبی ،
احوال ماه و خوشه زیبای پروین را ؟
جواب چشمک یک از هزاران اختر در آسمان را ، داده ای آیا ؟
تو آوازی برای مریمی خواندی ؟
و پرسیدی تو حال غنچه تب دار سنبل را ؟
خیالت پَر کشیده ،
پشت پَر چین حصار بسته باغی ؟
ببینم ، با محبت ، مهر ، زیبایی ، تو آیا جمله می سازی ؟

#کیوان_شاهبداغی
.
.
پ‌ن: آقای شاهبداغی کلی شعر داره که به اسم سهراب سپهری منتشر شده . که معروفترینش (زیباترین قسم سهرابه 😑) بذارید این برای مردم بمونه.
.
.

#Mj_Shadmehr #Shadmehr @mj_shadmehr #mj_shadmehr #شادمهر #photography #mobilegraphy #موبایلگرافی #pgotographer #amateur #mjshadmehr #mj.shadmehr #shadmehrmj #shadmehr_mj

عین شین قاف

#موبایلگرافی
.
اول …
یک جمله بگویم!
راستش
گاهی از شدت علاقه به زندگی
حتی سنگ ها را هم می بوسم،
کلمه ها را
کتاب ها را
آدم ها را …!
دارم دیوانه می شوم از حلول،
از میل حلول در هر چه هست
در هر چه نیست
در هر چه که هر چه
چه …!
و هی فکر می کنم ،
مخصوصا به تو فکر می کنم ،
آنقدر فکر می کنم که یادم می رود به چه فکر می کنم.
به تو فکر می کنم
مثل مومنی که به ایمانِ باد و به تکلیف بید ،
به تو فکر می کنم
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح وُ
مثل واژه به شعر .
به تو فکر می کنم
مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت ،
به تو فکر می کنم
مثل کوچه به روز
مثل نوشتن به نی
مثل خدا به کافر خویش و
مثل زندان به زندگی.
به تو فکر می کنم
مثل برهنگی به لمس وُ تن به شست و شو .
به تو فکر می کنم
مثل کلید به قفل
مثل قصه به کودک
مثل پری به چشمه وُ پسین به پروانه .
به تو فکر می کنم
مثل آسمان به ستاره وُ ستاره به شب .
به تو فکر می کنم
مثل اَبونواس به می
مثل نقطه به خط
مثل حروف الفباء به عین
مثل حروف الفباء به شین
مثل حروف الفباء به قاف .
همین !
هر چه گفتم
انگار انتظارِ آسان رسیدن به همین سه حرف ِ آخر بود .
حالا باید بخوابم
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد
مثل دریا به ادامه ی خویش .

#سید_علی_صالحی #سیدعلی_صالحی .
.
.
#Mj_Shadmehr #Shadmehr @mj_shadmehr #mj_shadmehr #شادمهر #photography #mobilegraphy #pgotographer #amateur #mjshadmehr #mj.shadmehr #shadmehrmj #shadmehr_mj #کرج #باغ_عقیق

تنها تویی

#موبایلگرافی
.
اکنون رَخت به سراچه‌ی آسمانی دیگر خواهم کشید.
آسمانِ آخرین
که ستاره‌ی تنهای آن تویی.

آسمانِ روشن
سرپوشِ بلورینِ باغی
که تو تنها گُلِ آن، تنها زنبورِ آنی.
باغی که تو تنها درختِ آنی
و بر آن درخت
گلی‌ست یگانه
که تویی.

ای آسمان و درخت و باغِ من، گُل و زنبور و کندوی من!
با زمزمه‌ی تو
اکنون رخت به گستره‌ی خوابی خواهم کشید
که تنها رؤیای آن
تویی.

#احمد_شاملو
.
.
#Mj_Shadmehr #Shadmehr @mj_shadmehr #mj_shadmehr #شادمهر #photography #mobilegraphy #موبایلگرافی #pgotographer #amateur #mjshadmehr #mj.shadmehr #shadmehrmj #shadmehr_mj

بوسه – هوشنگ ابتهاج

گفتمش:
ـ «شیرین‌ترین آواز چیست؟»
چشم غمگینش به‌رویم خیره ماند،
قطره‌قطره اشکش از مژگان چکید،
لرزه افتادش به گیسوی بلند،
زیر لب، غمناک خواند:
ـ «نالۀ زنجیرها بر دست من!»
گفتمش:
ـ «آنگه که از هم بگسلند . . .»
خندۀ تلخی به لب آورد و گفت:
ـ «آرزویی دلکش است، اما دریغ
بختِ شورم ره برین امید بست!
و آن طلایی زورق خورشید را
صخره‌های ساحل مغرب شکست! . . .»
من به‌خود لرزیدم از دردی که تلخ
در دل من با دل او می‌گریست.
گفتمش:
ـ «بنگر، درین دریای کور
چشم هر اختر چراغ زورقی ست!»
سر به سوی آسمان برداشت، گفت:
ـ «چشم هر اختر چراغ زورقی‌ست،
لیکن این شب نیز دریایی‌ست ژرف!
ای دریغا شبروان! کز نیمه‌راه
می‌کشد افسونِ شب در خوابشان . . .»
گفتمش:
ـ «فانوس ماه
می‌دهد از چشم بیداری نشان . . .»
گفت:
ـ «اما، در شبی این‌گونه گُنگ
هیچ آوایی نمی‌آید به‌گوش . . .»
گفتمش:
ـ «اما دل من می‌تپید.
گوش کُن اینک صدای پای دوست!»
گفت:
ـ «ای افسوس! در این دام مرگ
باز صید تازه‌ای را می‌برند،
این صدای پای اوست . . .»
گریه‌ای افتاد در من بی‌امان.
در میان اشک‌ها، پرسیدمش:
ـ «خوش‌ترین لبخند چیست؟»
شعله‌ای در چشم تاریکش شکفت،
جوش خون در گونه‌اش آتش فشاند،
گفت:
ـ «لبخندی که عشق سربلند
وقت مُردن بر لبِ مردان نشاند!»
من زجا برخاستم،
بوسیدمش.

#هوشنگ_ابتهاج
آینه در آینه

برای دیدن فیلم شعرخوانی استاد ابتهاج ⁦⬅️⁩

تاسیان – هوشنگ ابتهاج

«تاسیان» کلمه‌ای است در گویش #گیلکی. این کلمه را درباره‌ی وقتی کسی می‌رود سفر یا دیگر پیش‌تان نیست می‌گویند. به غمی که از نبودن کسی پیش می‌آید ،حس غم و دل‌تنگی ناشی از جای خالی کسی که به حضورش عادت کردی. جای‌گزینی غیر از “خالی بودن جا” در زبان فارسی برای‌اش وجود ندارد یا من یادم نمی آید. 
اما همین معادل هم ادای دین نمی‌کند؛ آن‌قدری از پس معنی ِ #تاسیان بودن بر نمی‌آید این “جای کسی خالی بودن”. وقتی خانه تاسیان می‌شود یعنی دست و دل‌ات به هیچ کاری نمی‌رود از بس که با نبودن او خودت را هم گم کرده‌ای. با بغض کاری نداریم چون قبل‌تر کارش را انجام داده و توی کمد لباسی، آشپزخانه‌ای، دستشویی‌ای، جایی به ثمر نشسته است.  اما یزدانی خرم توی معرفی کتاب «تاسیان»ِ ابتهاج، درباره‌ی این کلمه نوشته: «گویا به حالتی می‌گویند بعد از مرگ، سکراتی که بعد از رها شدن جان، انسان به آن دچار می شود. شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی. منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض » نمی‌دانم چه‌‌‌قدر درست هست یا نیست این معنی…

اما در این #فیلم #ابتهاج کلمه تاسیان را شرح میدهد و #تاسیانه‌ی خود را میخواند؛
خانه دل تنگ ِ غروبی خفه بود
مثل ِ امروز …. در ادامه بخوانید ⁦⬅️⁩