. در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به …
. پشت میز ریاستم لم داده بودم پیرمرد مدتی بود منتظر موافقت من با درخواستش بود چهره آرامش مجبورم کرد خیلی معطلش نکنم موافقتنامه رو با غرور امضاء کردم و از اون جایی که حدس می زدم خوندن و نوشتن ندونه به جوهر روی میز اشاره کردم و بهش فهموندم که اثر انگشتش روی نامه …
. مرحوم استاد محمد محققی نقل می کند که حضرت علی علیه السلام فرموده است : ((اگر خواستی حاصل ضرب اعداد از عدد شش به بالا را به آسانی به دست آوری ، انگشتان دو دست را در نظر بگیر. اگر دو عدد مورد نظر بین پنج و ده بود ، پنج را از دو …
. چند تا پسر جوان دورش را گرفته بودند . معلوم نبود چه می گفتند وچرا میخندیدند. اما معلوم بود پسر دستفروش را سرکار گذاشتند. طاقت نیاورد و گفت: چیکارش دارید بیچاره رو؟ یکی از جوان ها گفت به تو چه ، یکی دیگه گفت ولش کن و رفتند. به پسر دستفروش گفت نگذار دست …
. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت… گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند… شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می …
. سه یهودی در تقسیم ۱۷ شتر با هم نزاع می کنند . اولی مدعی ۱/۲ دومی ۱/۳ و سومی ۱/۹ از شترها بودند و به هر ترتیب که می خواستند شتر ها را تقسیم کنند نتوانستند یعنی : ۱۷*۱/۹=۱.۸ ۱۷*۱/۳=۵.۶ ۱۷*۱/۲ =۸.۵ هیچ یک از علمای وقت نتوانستند مشکل آنان را حل کنند موضوع …